این سختی برای کشورهایی که به مرحلهای از ثبات اقتصادی و توسعهای رسیدهاند کمتر خود را نشان میدهد، درحالی که اکثر کشورهای در حال توسعه درگیر این سختی هستند. به همین دلیل تعداد کشورهایی که توانستهاند در دودهه اخیر فرصتهای اقتصادی را بشناسند و از آن بهره گیرند، معدود و انگشتشمارند. قدرتهای نوظهور اقتصادی عنوانی است که برای این کشورها اخیرا استفاده میشود.
نقطه مقابل فرصت در عصر کنونی چالش است. به همان میزان که فرصت اقتصادی فراوان است چالشهای اقتصادی نیز رو به افزایش است که عمدتا کشورهای در حال توسعه را بیشتر آزار میدهد. در این میان بخشی از چالشها به صورت هدفمند و برنامهریزیشده علیه کشورها رنگ واقعیت میگیرد که تحریمهای اقتصادی از این قبیل است.
در چنین فضایی هنر مدیریت دولتها در 2 چیز خلاصه میشود: فرصتسازی و کاهش چالشها. فرصتها همیشه وجود ندارند بلکه عمدتا باید توسط دولت با بهرهگیری از توانمندیهای موجود و بالقوه و مهمتر از آن از طریق مدیریت هدفمند و هوشمندانه ساخته شوند. در واقع فرصتسازی به مثابه طراحی یک دستگاه، جمعکردن و بستن قطعات مختلف و استفاده بهینه و اقتصادی از دستگاه ساخته شده است. هزینه دوری از چالشها و کاهش مخاطرات آن نیز درصورت تدبیر و مدیریت مناسب و شناخت قواعد بازی و منافذ فراوان موجود میتواند به حداقل برسد و چه بسا چالشهای ایجاد شده خود تبدیل به فرصتهایی شود که در میانمدت یا بلندمدت اثرات مثبت خود را به نمایش میگذارد. اما شرایط، زمانی سخت میشود که فرصتی ساخته نمیشود، چالشهای ایجاد شده نیز مهار و کنترل نمیشود و در عوض بر تعداد چالشها و افزایش اثرگذاری آنها افزوده میشود.
واقعیت این است که اقتصاد ایران با محدودیت فرصتهای طبیعی و افزایش چالشهای برنامهریزی شده مواجه است. این شرایط درصورتی که همراه با تدبیر و مدیریت نباشد اثری جز کاهش توان اقتصادی و افزایش آسیبپذیری کشور ندارد. بنابراین آنچه در این شرایط برای مدیریت اجرایی کشور اهمیت دارد، ساخت فرصت از امکانات و توانمندیهای موجود کشور است که زیاد هم هست و همچنین فراهم نکردن بستر و زمینه بروز چالش به ویژه از داخل کشور. این مهم به زبان ساده به معنای آن است که عوامل و شرایط داخلی، تقویتکننده خواست و نیاز «عوامل خارجی فرصت سوز یا چالشبرانگیز» نباشند.
بهنظر میرسد شعار راهبردی و محوری سال گذشته، یعنی جهاداقتصادی در این راستا از سوی مقام معظم رهبری تعیین شد. این شعار که نگاه ویژهای به مقوله تحریم داشت، به خوبی اثرات مخرب تحریمهای جدید علیه کشورمان را پیشبینی کرده بود و بر ضرورت یافتن راههایی جهت مهار چالشهای تحریم و اثرات آن تأکید داشت. اما پیام و اهداف واقعی این شعار به درستی درک نشد و به این دلیل تحولاتی در اقتصاد کشور روی داد که خنثیکننده اهداف و دستاوردهای جهاد اقتصادی بود. ادغامهای بیهدف وزارتخانههای اقتصادی، بیتوجهی به شرایط اقتصادی کشور و عدم پیشبینی تدابیر لازم برای مواجهه با خطرات و چالشها، بروز اختلاس بزرگ بانکی که عمدتا از ابتدای سال90 روی داده بود، نابسامانی بازار سکه و ارز و بروز تورم و گرانی در ماههای پایانی سال و تداوم بیتوجهی به بخشهای تولیدی و صنعتی تا حد زیادی شعار محوری و کلیدی سال گذشته را تحتتأثیر قرار داد. به اعتقاد کارشناسان اقتصادی سال90 و شعار اقتصادی آن، فرصتی مغتنم برای اقتصاد کشور با توجه به مجموع شرایط به ویژه شرایط خارجی بود که متأسفانه مورد بیتوجهی قرار گرفت. آیا این اتفاق برای سالجاری نیز میافتد؟